هونگجینگ یکی از کاراکترهای بازی است که از اولین مراحل به شما ملحق میشود و میتوانید از او در نبرد برابر دشمنان بهره ببرید.
این کاراکترها به ویژه در مواجهه با غولآخرهای بازی به کار میآیند؛ بنابراین، اگر جایی احساس کردید که هر کار میکنید، نمیتوانید از پس غول مرحله بربیایید، میتوانید یکی از دوستان خود را صدا بزنید. البته نباید بیش از حد به آنها تکیه کنید. هوش مصنوعی این کاراکترها آنقدرها قوی نیست و خیلی اوقات به سرعت میمیرند یا مجبورید برای بلند کردن آنها خودتان را به آب و آتش بزنید.
پس تقویت مهارتهای خود را فدای استفاده از نیروی کمکی نکنید! همچنین به یاد داشته باشید قابلیت آنلاین و چندنفرهی بازی را اساسا برای همین ساختهاند.
«سیستم روحیه» جایی است که تیم نینجا راه خود را از بازیهایی چون «نیاو» سوا میکند. رتبهی «روحیه» یا «مورال» (Morale) قدرت بازیکن را در یک مأموریت واحد مشخص میکند. هرچه دشمنان بیشتری را شکست دهید، این امتیاز نیز بالاتر میرود و میتوانید در عین حال که جان کمتری از دست میدهید، ضربهی سنگینتری وارد کنید.
رتبهی مورال البته قدرت کاراکتر شما را تعیین نمیکند، بلکه در مقایسه با رتبهی حریفتان به کار میآید؛ برای مثال، اگر رتبهی مورال کاراکتر شما ۲۰ باشد و حریفتان ۱۰، این میتواند کفهی مبارزه را به نفع شما سنگینتر کند. سیستم مورال همچنین گشت و گذار در مرحلهها را به یک بخش سرگرمکننده تبدیل میکند که با اینکه ریسک کار را بالا میبرد، اما به بازیکن پاداش میدهد که باعث میشود بخواهد در مراحل بعدی با جرئت و جسارت بیشتری در محیط به کاوش بپردازد تا در برابر غولآخرها دست بالاتر را داشته باشد.
در کنار حملههای سنگین و سبک اسلحهها، شما میتوانید از جادو و طلسمهای مختلفی استفاده کنید که کاربردهای متفاوت دارند؛ از پرتاب کردن گلولههای آتشین، تا احضار خار روی زمین و جذب مقداری از جان حریف برای بازیابی خط سلامتی خود. این جادوها را میتوانید در گوشهی پایین سمت راست مشاهده کنید.
/*/
البته آسیب دیدن یا مردن باعث کاهش رتبهی مورال شده و شکست دادن دشمنان را دشوارتر میکند.
تواناییهای ویژهی دیگری نیز به نام طلسمهای جادوگری (Wizardry Spells) در بازی وجود دارند که با افزایش امتیاز مورال در طول مرحله میتوانید از آنها استفاده کنید که البته این امتیاز از ۲۵ بالاتر نمیرود. این امر استفاده از مورال را برای شما به یک امر ضروری تبدیل میکند و میتواند واقعا بر نحوهی بازی کردن شما تأثیر بگذارد؛ تا جایی که اگر احساس میکنید مدتهاست بینتیجه در برابر یک غولآخر قدرتمند گیر افتادهاید، یک چرخی در مرحله بزنید و رتبهی مورال خود را بالا ببرید و شک نداشته باشید کارتان آسانتر میشود.
به لطف همین سیستم است که به سختی میتوان دسته را زمین گذاشت. با اینکه برخی مراحل از سایرین طولانیتر هستند، اما هیچ کدام بیش از اندازه یا تکراری نمیشوند.
به ویژه با سیستم مورال که با گشت و گذار نوعی حس پیشرفت در بازی را القاء میکند؛ به طوری که پس از تمام کردن یک مرحله، میخواهید به سرعت مرحلهی بعد را آغاز کنید.
سیستم مکانیک «شهامت»
پیش از این دربارهی پرچمهایی صحبت کردیم که در طول هر مرحله پنهان شدهاند. اما خوب است بدانید آنها تنها به عنوان موقعیتهای استراحت و پر کردن جان بازیکن عمل نمیکنند. کشف پرچمها به شما این قابلیت را میدهد تا رتبهی «شهامت» یا «فورتیتود» (Fortitude) خود را بالا ببرید.
با بالا رفتن فورتیتود، حداقل تازهای برای مورال کاراکتر شما در آن مرحله مشخص میکنید: به عبارت دیگر، امتیاز مورال با مردن از دست میرود، اما امتیاز فورتیتود حاصل از پیدا کردن پرچمها با مردن هم از بین نمیرود و حتی بعدا اگر دوباره به این مرحله بازگردید، رتبهی مورال شما به اندازهی پرچمهای پیداشده یا همان رقم فورتیتود خواهد بود که در مقابله با دشمنان قویتر بسیار کاربردی است.
عناصر
مانند بسیاری از بازیهای دیگر، «وو لونگ» هم با کشتن دشمنان به شما اکسپی، یا همانطور که در بازی نامیده میشوند، «چی» (Qi) میدهد. در ایستگاه پرچمهای نبرد میتوانید از این اکسپی برای ارتقای کاراکترتان استفاده کنید. این ارتقاء میتواند در پنج عنصر اصلی صورت بگیرد: عناصر آب، آتش، زمین، آهن و چوب.
تقویت این قدرتها میتواند در حملات و طلسمهای جادوگری به شما کمک کند و در مقابل، مقاومت شما در برابر دشمنان را افزایش دهد.
برای مثال، تقویت عنصر فلز قدرت طلسمهای مربوط به آن را افزایش داده و مقاومت شما در برابر جادوی چوب را بالا میبرد. یا اگر در میدان نبرد حریف با جادوهای آتشین به سراغتان آمده است، میتوانید با طلسم مربوط به آب حملهی طرف مقابل را خنثی کنید. اگر دشمن مقابلتان از طلسمهایی مثل سم استفاده میکند (که طبق منطق بازی با عنصر آهن مرتبط میشوند)، میتوانید با پوشیدن زرهی که نسبت به آهن مقاوم است اثر جادوی آن را کاهش دهید.
همچنین اگر میخواهید خط سلامتی خود را بیشتر کنید، باید حواستان به ارتقای عنصر چوب باشد؛ یا اگر میخواهید توانایی کاراکتر خود برای مخفیکاری را بالا ببرید، باید «چی» خود را روی عنصر آب خرج کنید.
احضارها
در سیستم مبارزهی «وو لونگ» یک خط دیگر دارید که با کشتن هر دشمن، آسیب دیدن یا آسیب وارد کردن پر میشود. با پر شدن این خط اگر احساس میکنید که مهارتهای خودتان و همراهتان برای غلبه بر دشمن کفایت نمیکند، میتوانید حیواناتی جادویی (Divine Beasts) احضار کنید تا در لحظهی آخر کمکحالتان باشند. نمونهی این سیستم را در «نیاو» نیز دیده بودیم؛ اما خلاف «نیاو» که باید مدت زیادی برای پر شدن این خط صبر میکردید، در «وو لونگ» میتوانید با سرعت بیشتری از این قابلیت استفاده کنید که هیجان گیمپلی را بالا میبرد.
البته استرس شما را هم کاهش میدهد؛ چون دیگر این نیاز را احساس نمیکنید که باید خط احضار خود را برای یک دشمن قویتر نگه دارید. ترکیب این احضارها با جادوها و حملات عنصری (مثل آتش، آب، زمین ….) دشمنان را تحت تأثیر قرار میدهد و میتواند بسته به جادویی که روی آنها به کار میبرید، دشمنان را گیج و مسموم کرده یا در حالت سوختگی، یخزدگی و سنگینی قرار دهند. البته همانطور که انتظار دارید، دشمنان شما هم میتوانند با همین حربهها به سراغتان بیایند.
یکی از خوبیهای «وو لونگ» که کار را برای تازهواردان به این بازی سادهتر کرده است، این است که خلاف آنچه در بازیهایی مثل «نیاو» و سری سولز دیدهاید، با مردن قرار نیست تمام چی یا اکسپی شما از دست برود.
در هر مرحله به ازای اولین مردن تقریباً نیمی از اکسپی خود را از دست خواهید داد، اما مهم نیست چند بار دیگر بعد از آن میمیرید؛ بازی به اکسپی شما دست نمیزند. البته مثل بازیهای مذکور، میتوانید پس از بلند شدن سراغ آن دشمنی بروید که شما را شکست داده و اکسپی از دست رفتهی خود را پس بگیرید. این برای اکثر بازیکنان خبر خوبی است؛ چرا که حفظ بخشی از اکسپی استرس بازیکنان را به شدت کاهش داده و ریسک مراحل را پایینتر میآورد؛ اما شاید به مذاق طرفداران دوآتشهی بازیهای سولزلایک خوش نیاید.
- چرا بیشتر بازیهای سولز لایک شکست میخورند؟
در «وو لونگ» تقریبا همهی دشمنان و غولآخرها تجهیزاتی میاندازند که به تدریج قویتر میشوند.
اگر دوست دارید با اعداد و ارقام تواناییهای تهاجمی و دفاعی خود سروکله بزنید این سیستم برای شماست. با پیشرفت در بازی مدام تجهیزات قویتری پیدا خواهید کرد که میتوانید با توجه به گیمپلی که میپسندید از آنها استفاده کنید. البته بازی به گونهای طراحی شده که باید واقعا مهارتهای مبارزهای خود را به کار ببندید تا بتوانید از مراحل آن عبور کنید و نمیتوانید با ساعتها چرخیدن در مأموریتهای فرعی و کسب اکسپی قدرت کاراکتر خود را به طرز معناداری ارتقاء دهید.
باتوجه به این موضوع، تجهیزات اصولا تا ساعتهای پایانی بازی نقش مهمی در برتری شما نسبت به دشمنان ایفا نمیکند.
بهترین حالت استفاده از این تجهیزات جدید به آیتمهایی برمیگردد که میتوانید از همراهان خودتان دریافت کنید. اگر بتوانید پیوند خود با یارتان را به حداکثر برسانید، آنها معمولا بهترین تجهیزات را دارند که به درد زدن غولآخرها میخورد. برای آنکه خط پیوندتان به حد لازم برسد، کافی است بیشتر از آنها در میدان مبارزه استفاده کنید؛ برای مثال، نیزهی ژائو یون یکی از بهترین اسلحههای بازی است که از نظر قدرت به پای ابزار غولآخرها میرسد.
قابلیت عکاسی
یکی دیگر از ویژگیهای منحصربهفرد «وو لونگ»، قابلیت عکسبرداری است.
بازی گزینههای مختلفی پیش روی شما میگذارد؛ از فیلترهای گوناگون گرفته، تا امکان تغییر عمق میدان، تغییر حالت صورت و بدن کاراکترها یا نامرئی کردن آنها. اگر از آن دسته افرادی باشید که دوست دارند زمان زیادی صرف عکس گرفتن از گیمپلی خود بکنند، این قابلیت «وو لونگ» حسابی به کارتان خواهد آمد.
این تصویر بدون ادیت خاصی و تنها با استفاده از قابلیت عکسبرداری درون بازی گرفته شده است.
/*/
یکی دیگر از نکات پسندیده در این بازی، که وجودش بایدی نیست اما ما از آن استقبال میکنیم، قابلیت تغییر ظاهر آرمور و تجهیزات است؛ برای مثال، شما یک زره با قدرت دفاعی بالا پیدا کردهاید، اما از ظاهر آن روی بدن کاراکترتان خوشتان نمیآید. بازی به شما اجازه میدهد به راحتی تجهیزات و زره شخصیت خود را تغییر دهید، بدون آن که در قدرتهای شما تأثیری بگذارد.
همچنین میتوانید کلاهخود کاراکتر را کاملا پنهان کنید تا چهرهی شخصیت در میانپردهها هم مشخص باشد. این ویژگی همچنین زمان عکس گرفتن به کار میآید که میخواهید با کاراکتری که ساختهاید پز داده و آن را در معرض نمایش بگذارید.
ضعف روایی بازی «وو لونگ»؛ روایتی که به اندازهی گیمپلی عمیق نیست
صحبت از داستان و روایت «وو لونگ» اساساً کاری عبث است. شما «وو لونگ» بازی نمیکنید که داستان خوب بشنوید؛ شما آن را برای گیمپلیاش بازی میکنید.
اما هیچ یک از شخصیتها یا پیچشهای داستانی آنقدر شما را جذب نمیکنند که بخواهید به خاطر آن در این بازی پیشرفت کنید. کاراکترها به سرعت معرفی شده و به همان سرعت از دری که آمده بودند بیرون میروند. به جز یکی دو مورد، تقریباً تمام کاراکترهایی که در طول بازی ملاقات میکنید به سرعت از ذهنتان پاک خواهند شد.
این شخصیتها هیچ عنصر خاطرهانگیزی ندارند، بیدلیل میآیند، چیزی به داستان اضافه نمیکنند و زودتر از آنکه بتوانید اسمشان را به خاطر بسپارید از داستان کنار گذاشته میشوند.
در این میان تنها راه شما برای آن که ذرهای از داستان و شخصیتهای بازی سردربیاورید این است که قدم به منوی شلوغ «وو لونگ» بگذارید و ساعتهای متمادی دائرهالمعارف بازی را بخوانید؛ کاری که احتمالاً اکثر بازیکنان هرگز به سراغش نخواهند رفت. پس چه خوب میشد اگر پسزمینههای داستانی و شخصیتپردازیها در طول بازی صورت میگرفت و نه در پشت صحنه. در چنین وضعیتی این حس القاء میشود که انگار «وو لونگ» گیمپلی بوده و بعداً دست و پا درآورده؛ که نتیجهاش شده موجودی ناقصالخلقه که کلهاش (گیمپلی) بر بدنش (روایت) سنگینی میکند.
علاوه بر این، دورهی قهرمانهایی که از ناکجاآباد پیدایشان شده و سرآخر همه را نجات میدهند دیگر به سر آمده، حتی اگر هنوز بهترین شیوهی معرفی کاراکترها در بازیهای ویدویی باشد. ایدهی یک تاریکی شیطانی که بر سراسر امپراتوری سایه میاندازد هم از قدیمیترین داستانهای بازیهای ویدیویی که چه عرض کنم، کل تاریخ بشریت است.
البته اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، احتمالا کسانی که رویدادهای «داستان عاشقانهی سه پادشاهی» را دوست داشتهاند، از تحقق صحنههای هرچند کوتاه این اثر ادبی در «وو لونگ» لذت خواهند برد و اساساً اگر از بازیهایی چون «نیاو» (۱ و۲) به «وو لونگ» بیایید، احتمالاً آنقدرها به قضیهی خام بودن روایت اعتراض نخواهید کرد. «وو لونگ» هم مانند پیشینیان خود در این ژانر، داستان را به چیزی که در پسزمینه جریان دارد تقلیل داده و هرگز آن را در مرکزیت خود قرار نمیدهد.
اما در مقام مقایسه میتوان به شیوهی داستان پردازی بازیهای «نیاو» و «سکیرو» نگاه کرد که از نظر داستانی در فضایی مشابه میگذرند.
پسزمینهی داستانی «نیاو» نیز از فضای تاریخی و اساطیری (ژاپن) الهام میگیرد و عناصر فانتزی مثل اژدها، موجودات افسانهای و جادو را به محیطی تاریخی وارد میکند؛ اما اگر از شما بپرسند در داستان آن چه گذشت، حداقل میتوانید چند جمله سرهم کنید. اما دربارهی «وو لونگ» حتی همین اندازه هم کار دشواری است. داستان این بازی از یک روایت ثابت با شخصیت اصلی مشخص پیروی نمیکند و این دست «تیم نینجا» را باز گذاشته تا هر چقدر دلشان میخواهد مراحل مختلف رنگارنگ و کاراکترهای گوناگون در بازی بگنجانند که عملا ارتباط خاصی به داستان پیدا نمیکنند.
در مقایسه با «سکیرو: سایهها دو بار میمیبرند» نیز شکی وجود ندارد که «فرام سافتور» (FromSoftware) در اجرای روایت خود، هزاران بار بهتر از «وو لونگ» عمل کرده است.
- دارک سولز چگونه بدون میانپرده و دیالوگ داستان تعریف میکند؟
ضعف گیمپلی بازی «وو لونگ»؛ دشواری بیمنطق بازی و سیستمهای دستوپاگیر
بازی بدون آنکه به شما فرصت یادگیری مکانیکهای متعدد و پیچیدهی خود را بدهد، یک غولآخر دشوار جلویتان میاندازد تا دانش شما نسبت به تمام سیستمها را بسنجد. بنابراین، اگر از همان اولین غولآخر مهارتهایی مثل دیفلکت را یاد نگیرید، نمیتوانید در بازی جلو بروید. دشمنان مدام حملات قدرتمندی وارد میکنند که قابل دفاع نیستند و تنها راه زنده ماندن در برابر آنها دیفلکت کردن است.
همچنین اسلحههای شما در آغاز کار هرگز قدرت آن را ندارند که خط جان دشمن را به طرز قابل توجهی کاهش دهند. پس تنها راه باقیمانده برایتان همان دیفلکت است. این را بگذارید کنار کمبوهای عجیب و غریب و سرعت زیاد حملات دشمنان که شما را به چالش میکشانند.
البته باوجود تمام این مسائل، بازی «وو لونگ: سلسله سقوط کرده» از نظر سختی گیمپلی هرگز به پای «نیاو ۲» نمیرسد، مخصوصا اگر بتوانید مکانیکها را خوب یاد گرفته و زمانبندی حملات دشمنان را دربیاورید. اگر اخیرا از پای بازیهایی مثل «سکیرو» بلند شده باشید، به سرعت به ریتم هیجان انگیز «وو لونگ» خو خواهید گرفت؛ به طوری که دیگر نمیخواهید دسته را زمین بگذارید.
دشواری بیش از حد مراحل اول معمولا زمانی به یک معضل تبدیل میشود که پای بازیکنان تازهوارد وسط است. اگر این بازیکنان را، که پیش از این با گیمپلی بازیهایی مثل «دارک سولز» و «نیاو» سروکار نداشتهاند، یک دفعه وسط چنین میدان رزمی بیندازید، احتمالش زیاد است که از زیر بارش شانه خالی کنند و پس از چند بار مردن، به طور کل از بازی کردن آن منصرف شوند.
- آیا به ژانر کلون دارک سولز (Soulslike) نیاز داریم؟
میتوان اینطور گفت که دشواری بازی در همهی مراحل بالانس نشده است.
اولین غولآخری که با آن مواجه میشوید احتمالا سختترین غولآخری است که در کل بازی سر راهتان سبز میشود. در شش تا هفت مرحلهی بعدی اما غولآخرها به سرعت میآیند و میروند و میتوانید به راحتی شکستشان دهید. این مشکلی است که تقریبا در تمام بازی میتوان آن را مشاهده کرد؛ اینکه با یک دشمن سرسخت روبهرو میشوید، ساعتها صرف شکست دادن آن کرده و در این میان خودتان و سازندگان را لعنت میکنید؛ در عین حال، تا چندین مرحلهی بعد همهی دشمنان را به سادگی از میان برمیدارید و خداخدا میکنید کاش یک چالش بزرگتر در بازی وجود داشت؛ تا بازی دوباره یکی از آن دشمنان شکستناپذیر جلویتان بگذارد و الی آخر.
باوجود اینکه ترکیب سیستم مورال و فورتیتود روشی تازه و جذاب برای تعادل قدرت بازیکن در هر مرحله است و شما را تشویق میکند که بخواهید هر مرحله را شخم بزنید، اما آمار و ارقام مربوط به این سیستمها زیر هزاران سیستم دیگر که همزمان باید حواستان به آنها هم باشد گم میشود.
بازی هم از معرفی تدریجی این مکانیکها سر باز میزند؛ در نتیجه خودتان باید چند ساعت ابتدایی بازی را به درآوردن این سیستم اختصاص دهید، یا چند ساعت در بخش آموزشی بازی به مطالعه بپردازید که از همین الان میتوانیم حدس بزنیم کدام راه را انتخاب میکنید.
شاید «وو لونگ: سلسله سقوط کرده» در طراحی سیستم آیتم و تجهیزات خود به پای شلوغی و پیچیدگی «نیاو» نرسد، اما همچنان سروکله زدن با آن یک دردسر بزرگ است. تقریبا هر دشمنی آیتم میاندازد، از یک شمشیر جدید بگیر تا زره یا داروهای شفابخش و در هر محیط نیز جعبههایی شامل آیتمها و تجهیزات مختلف پیدا خواهید کرد. این به خودی خود چیز بدی نیست؛ اما زمانی برای «وو لونگ» به یک معضل تبدیل میشود که با منوی شلوغ بازی مواجه شوید.
انواع مختلفی از تسلیحات در «وو لونگ» وجود دارند که هر کدام کاربرد، نقاط قوت و ضعف خود را دارند و امتحان کردن همهی آنها در میدان نبرد کاری دشوار است. پس بازیکن بر همان اسلحههای اصلی که بیشتر استفاده میکند متمرکز میشود و ترجیح میدهد آنها را ارتقاء دهد. این عملا سیستم لوت (Loot) بازی را بیخاصیت میکند.
اما اگر بخواهید با آمار و ارقام کاراکتر خود را تقویت کنید باید هر پنج دقیقه در فهرست این آیتمها بالا و پایین بروید و بهترین تجهیزات را از میان آنها غربال کنید که به تدریج به کاری طاقت فرسا تبدیل میشود و بازی را از ریتم خود میاندازد؛ در نهایت هم احتمالا ترجیح میدهید جیبتان را همانطور درهموبرهم رها کنید. این را بگذارید کنار بخشهای دیگر منو با هزاران گزینهی مختلف که حسابی آدم را گیج میکند.
یکی از مهمترین ضعفهای بازی به سیستم مخفیکاری آن بازمیگردد که به نظر میرسد لحظهی آخر و به زور در بازی گنجانده شده است. برای اینکه بتوانید تواناییهای مخفیکاری خود را بالا ببرید، باید عنصر آب کاراکتر خود را تقویت کنید و جز این هیچ راه دیگری برای ارتقای این توانایی وجود ندارد و عنصر آب هم عملا به هیچ درد دیگری نمیخورد.
اما مشکل اصلی اینجاست که اگر به طراحی مرحلهها، گیمپلی و هوش مصنوعی دشمنان خود نگاه کنید، متوجه میشوید که روی آوردن به استراتژی مخفیکاری اصولا در این بازی ناممکن است. کاراکتر شما نمیتواند آرام راه برود، خم شده یا پشت چیزی پنهان شود. مراحل نیز پتانسیلهای مخفیکاری بالایی ندارند و اغلب اوقات شما را در تیررس دشمنان قرار میدهند.
به طور کلی به نظر میرسد که مکانیکهای مخفیکاری «وو لونگ» نپخته هستند و کاربرد زیادی در بازی ندارند. بنابراین، جای تعجب ندارد اگر تا آخر بازی حتی یک بار هم عنصر آب کاراکتر خود را ارتقاء ندهید. برای مقایسه میتوان به «سکیرو» اشاره کرد که سیستم مخفیکاری در آن حساب شده است و میتوانید با استفاده از قابلیت نشستن خود را از دید دشمنان پنهان نگه دارید.
ضعف فنی / بهینهسازی
هر چه از نظر زیباییشناسی، گیمپلی و چیزهای دیگر از «وو لونگ: سلسله قطع شده» تعریف کنیم، نمیتوانیم منکر ضعفهای فنی آن بشویم.
حین بازی کردن یکی از مشکلاتی که متأسفانه بسیار به چشم میآمد، افت فریم بود. در مقام مقایسه، هر دو شمارهی «نیاو» روی کنسول پلیاستیشن ۵ هیچ وقت از نرخ ۶۰ فریم پایینتر نمیآیند و حتی برای بازیکنان سه حالت کیفی مختلف ارائه میدهند تا با هر حالتی که ترجیح میدهند بازی کنند؛ حالتهایی که حتی در نرخ ۱۲۰ فریم بهخوبی بازی را در درجهی کیفی بسیار بالا اجرا میکنند.
البته مدل کاراکترهای «وو لونگ» از «نیاو» باکیفیتتر هستند، اما این موضوع افت فریمهای متعدد بازی را توجیه نمیکند. به ویژه که «وو لونگ» یک بازی دنیاباز نیست که بخواهد محیطهای وسیعی را لود کند.
با این وجود لحظاتی در بازی وجود دارند که عملاً میتوانید لود شدن پسزمینههای دوردست را ببینید. همچنین مدت زمان لود شدن «وو لونگ» روی همین کنسول تا ده ثانیه هم رسید؛ درحالی که برای «نیاو» شاید به سختی سه ثانیه طول میکشید.
سخن نهایی
شکی در آن نیست که «وو لونگ: سلسله سقوط کرده» یک بازی دشوار با ضعفهایی مشخص است که تیم نینجا از زمان «نیاو» هنوز در صدد رفع آنها برنیامده. با این حال، نمیتوان منکر گیمپلی روان و اعتیادآور آن شد.
هر بار مردن عزم شما را جزم میکند تا با استفاده از تاکتیکی دیگر، یا همراهی نیروی کمکی، یا صرفا تقویت مهارتهای شخصی خودتان به عنوان بازیکن، سراغ غولآخرها بروید. «وو لونگ» در عین حال که شما را به یاد سیستم مبارزهای چندلایهی «نیاو» میاندازد، با سرعت و ریتم تند خود یادآور بازی دیگر این شرکت یعنی «نینجا گایدن» است؛ در کنارش، محیطها، شخصیتها و اساطیر چینی را هم اضافه کنید که ذهن را به سمت «داینستی واریورز» سوق میدهند. با تمام شباهتها، «وو لونگ» با طیف گستردهی سلاحها، جادوها و سیستمهای مبارزهای تازه، کاملا استحقاق آن را دارد که به عنوان یکی از رقبای اصلی در این ژانر در کنار بازیهای پرآوازهتر قرار بگیرد.
هرچند که این بازی از نظر داستانی حرف زیادی برای گفتن ندارد، اما این گیمپلی است که در «وو لونگ: سلسله سقوط کرده» حرف اول را میزند که مطمئنیم میتواند حتی سختگیرترین طرفداران این ژانر را راضی کند.
نام بازی |
Wo Long: Fallen Dynasty |
تهیهکننده |
Koei Tecmo |
سازنده |
Team Ninja |
پلتفرمها |
پلیاستیشن ۴، پلیاستیشن ۵، ایکسباکس وان، ایکسباکس سری، کامپیوتر |
تاریخ انتشار |
۱۲ اسفند ۱۴۰۱ |
/*/